نظریه قرآن در باب چیستی علم (2)
در این مقاله با شرحی از نظریه «طرح جامع شناخت در قرآن» پایه ها و پیامدهای علوم جدید نقادی شده و مبانی و مختصات علم از منظر قرآن، که حاصل همنهادی حس، تجربه، ایمان، خرد و تقواست، تبیین می گردد.
یقین در طرح جامع شناخت علوم جدید یا علوم سکولار، که در روش شناسی اصالت حس و تجربه را می پذیرد، به ناچار با شکاکیت که در واقع سفسطه پنهان است39 دست و پنجه نرم می کند. اما طرح جامع شناخت که قرآن کریم راهنمای آن است، با تعیین موارد یقین، هم آرامش و اطمینان علمی و روان شناختی را تأمین می کند و هم مبادی لازم برای اخلاق و زندگی را فراهم می نماید، از سوی دیگر، انسان را از فرو افتادن در دام قطعی انگاری گمان ها و مظنونات بی نیاز ساخته و باز می دارد. با اینکه قرآن کارکردهای شناختی حس و تجربه را می پذیرد و به مشاهده و تأمّل در پدیده های مادی و طبیعی تشویق می کند. اما هیچ کدام از دستاوردهای حس و تجربه را به عنوان موضوعات یقین بر نمی شمرد. چیزهایی که در قرآن امکان شناخت یقینی آن ها وجود دارد موارد زیر است: 1. لقاء پروردگار (یُفَصِّلُ الآیاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقاءِ رَبَّکُمْ تُوقِنون.)(رعد:2) 2. آخرت (وِ بِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنوِن.)(بقره: 4)، (نمل: 3)، (لقمان: 4)، (مدّثر: 47)، (تکاثر: 5)، (سجده: 12) 3. بهترین بودن احکام الهی (وَ مَنْ اَحْسَنُ مِن اللّهِ حُکماً لِقَوم یُوقِنون.) (مائده: 50) 4. آیات الهی از جهت آیت بودن و خدا نمایی (وَ فی الأَرضِ آیاتٌ لِلمُوقِنین) (ذاریات: 20) آیات الهی گاهی تکوینی و در عالم آفرینش است و گاهی آیات کلامی و تشریعی است که برای هدایت بشر بر پیامبران نازل گردیده است. (قَد بَیَّنّا الآیاتَ لِقوم یُوقِنوِن) (مائده: 50)، (نمل: 82)، (سجده: 24)، (جاثیه: 4 و 20)، (طور: 36)، (نمل: 14) 5. ربوبیت خداوند متعال (رَبُّ السَّمواتِ وَ الأَرضِ وَ ما بَیْنَهُما إنْ کُنتُمْ مُوقِنین) (دخان: 7)، (شعراء: 24)، (انعام: 75) با جمع بندی آیات مربوط به یقین، که تنها بخشی از آن ها در اینجا بیان گردید، به این نتیجه می رسیم که آنچه در ظرف معرفت بشری با وصف یقین تحقق می یابد، وجود خداوند متعال آیات و اوصاف اوست. البته آیات تکوینی تنها از جهت آیه بودن و ربط به پروردگار موضوع یقین هستند، نه از حیث ذات خودشان. مثلا آمدن روز و شب یا رعد و برق آیات قدرت و حکمت و رحمت الهی است. اما قوانینی که از ذات این پدیده ها و روابط میانشان بر می آید، همچنین آثار و عوارض آن ها می توانند مورد شناخت واقع شوند. اما این شناخت به صورت ظنی است نه یقین و ممکن است این قوانین در دانش بشری دست خوش تحول و تکامل قرار گیرد، چنان که تاریخ علم همین حقیقت را نشان داده است. اما با این حال، یقین آور بودن این آیات برای همه است حتی کسانی که پس از مشاهده این آیات آن را انکار می کنند. چنان که فرمود: (وَ جَحَدوا بِها وَاسْتَیْقَنَتْها اَنْفُسُهُم)(نمل: 14)
کارکردهای علم با توجه به ظنی بودن و تحول پذیری دانش طبیعی اساساً دانش به چه کار انسان می آید؟ در قرآن کریم دو کارکرد عمده برای علم معرفی شده است: نخست معرفت الهی با ثمراتی که در پی دارد. و دیگر تسخیر طبیعت به منظور بهره برداری مادی. در واقع علم هم حیات مادی را آباد می کند، و هم مایه حیات معنوی است. (سَخَّرَ لَکُم ما فِی السَّمواتِ وَ ما فِی الأَرضِ جَمیعاً مِنهُ اِنَّ فِی ذالِکَ الآیاتٌ لِقوم یَتَفَکَّروُن)(جاثیه: 13) و بسیاری دیگر از آیات شریفه قرآن.40 ادارک رابطه پیوسته ماده و معنا و دنیا و آخرت به صورت ظاهر و باطن41 این دو کارکرد را همراه هم قرار داده است. اگر شناخت ظاهر عالم مؤمنانه وباطن نگر باشد، خود کلید گشایش ابواب برکات آسمان و گنجینه نعمات زمین است. (وَلَوْ اَنَّ اَهْلَ القُری ءآمِنوا وَاتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیْهِم بَرَکت مِن السَّماءِ والارضِ)(اعراف: 96) این مطلب بدین ترتیب قابل تعلیل است: یکم، همه علم از آن خداست و اگر رابطه با او اصلاح شود، رشد دانش بهبود می یابد. دوم، عالم واقعاً و حقیقتاً الوهی است. اگر شناخت انسان غیر از این باشد، علم او در مقام نظر نادرست و بوده و در مقام عمل هم چنین خواهد شد و چندان کامیاب نبوده و کارگر نمی افتد. پس اگر عالم را چنان که هست، الهی بشناسیم و هر کدام از تجربه و حکمت و دین را در جای خود و کنار هم بنشانیم و تمامی امکانات شناخت را به کار زنیم، آن گاه آثار علم از جمله تسخیر و تسلط بر طبعیت و تنظیم روابط انسانی و تدبیر جوامع بشری بسیار شایسته تر تحقق می یابد. چنان که در مدت کمی پس از ظهور حضرت حجت (عج) که حیات طبیه قرآنی تحقق می پذیرد، دانش بشری پیشروی چشم گیری خواهد یافت.42
ادامه مطلب... |