آیا نسبت به همسرتان جاذبه جنسی کافی احساس می کنید ؟
نویسنده : باربارا دی آنجلس
مترجم : هادی ابراهیمی
درزیرآزمونی است که به شما کمک می کند تا بفهمید آیا همسرتان از لحاظ جنسی برایتان جذاب هست یا نه .این آزمون ، متفاوت با آزمونی است که میزان رضایت شما را از روابط جنسی با همسرتان تعیین می کند .زیرا این آزمون تنها تعیین کننده ی احساس شما نسبت به جذابیت جنسی همسرتان است ، نه قابلیت و توانایی او در عشق ورزی و تکرار دفعات همبستر شدن تان .
ـ می توانید این آزمون را دررابطه با همسر فعلی خود پاسخ دهید .
ـ می توانید این آزمون را در رابطه با همسر /همسران قبلی خود پاسخ دهید (درگذشته چگونه احساسی نسبت به آن ها داشتید ).
ـ از همسر خود بخواهید تا او نیز این آزمون را انجام دهد .
می دانم که صادق بودن با خودتان در این رابطه می تواند کمی ترسناک باشد ، اما از آن سرباز نزنید .هرچه چیزهای بیشتری را درباره ی رابطه تان بدانید ، به همان میزان نیز احتمال آنکه لطمه ببینید ،کمتر خواهد شد .بنابراین با صداقت کامل به سؤالات پاسخ دهید .
ضریب بیوشیمی جنسی شما
هر یک از جملات زیر را بخوانید و از خود بپرسید تا چه میزان توصیف کننده ی احساسات شما هستند .
چنانچه تقریباً همیشه چنین احساسی دارید .....به خودتان 4 امتیاز بدهید چنانچه بارها چنین احساسی دارید ........به خودتان 3 امتیاز بدهید چنانچه بعضی وقتها چنین احساسی دارید......به خودتان 2 امتیازبدهید چنانچه هرازگاهی چنین احساسی دارید.....به خودتان 1 امتیاز بدهید. چنانچه به ندرت چنین احساسی دارید .....به خودتان 0 امتیاز بدهید.
1 ـ ظاهر همسرم را در لباس دوست دارم و می پسندم .
2 ـ همسرم را هنگامی که «برهنه »است ،می پسندم و دوست دارم .
3 ـ پوست همسرم را می پسندم و لمس کردن پوست او را دوست دارم .
4 ـ بوی همسرم را می پسندم و دوست دارم .
5 ـ مزه ی همسرم را می پسندم و دوست دارم .
6 ـ طوری را که همسرم مرا در آغوش می گیرد می پسندم و دوست دارم .
7 ـ طوری را که همسرم مرا می بوسد می پسندم و دوست دارم .
8 ـ طوری را که همسرم مرا لمس می کند (هنگامی که همبسترنشده ایم ) می پسندم و دوست دارم .
9 ـ طوری را که همسرم مرا لمس می کند (هنگامی که همبستر شده ایم ) می پسندم و دوست دارم .
10 ـ چشم انتظارم که با همسرم همبستر شوم .
11 ـ هنگامی که همبستر شدن با همسرم را تصور می کنم ، از لحاظ جسمانی تحریک می شوم .
12 ـ هنگامی که بدن همسرم بر روی بدنم فشار می آورد ، از لحاظ جنسی تهییج می شوم .
13 ـ هنگامی که مدتی است با همسرم همبسترنشده ام ، به راستی دلتنگ می شوم .
14 ـ طوری را که همسرم بدنش را حرکت می دهد ، می پسندم و دوست دارم .
15 ـ فکرمی کنم که همسرم جذاب و تحریک کننده است .
حال امتیازات خود را جمع بزنید :
ـ 60 ـ 50 امتیاز :همسرتان به راستی شما را از لحاظ جنسی ذوب می کند . همسرتان به طرز فوق العاده ای برای شما جذاب است و تحریک کردن شما برایش بسیار ساده است . اطمینان پیدا کنید که در زمینه های دیگر رابطه تان نیز با همسرتان تفاهم داشته باشید . بیوشیمی جنسی مشترک میان شما چندان قوی است که چنانچه رابطه تان متعادل نباشد، ممکن است قربانی «کوری جنسی »شوید .به پرسش هایی که امتیاز پایین تری گرفته اید توجه کنید و با همسرتان درباره ی این آزمون صحبت کنید .
ـ 49 ـ 36 امتیاز :همسرتان از جذابیت طبیعی برخوردار است ، اما مشکلاتی وجود دارند که با قابلیت شما در اینکه از یکدیگر لذت جنسی بیشتری ببرید ، تداخل می کنند .در اینجا مشکل اصلی بیوشیمی جنسی نیست . بدین معنا که بیوشیمی جنسی زیادی میان شما وجود دارد .اما شاید موانع احساسی و عاطفی (انزجار ، خشم و ...)دارید که مانع از نزدیکی و صمیمیت جنسی هر چه بیشتر شما شده اند .این امکان نیزوجود دارد که از روش ها و راهکارهای عشق ورزی همسرتان رضایت کامل نداشته باشید ، یا در تمایلات جنسی خود مشکلات و موانعی دارید که شما را از لذت همه جانبه در رابطه تان باز می دارند.درباره ی این مسائل و مشکلات خود فکر کنید و با همسرتان در زمینه هایی که مشکل دارید ، صادقانه گفت وگو کنید .
ـ 35 ـ 21 امتیاز :ممکن است ، نخواهید آن را بپذیرید ، اما حقیقت این است که همسرتان برایتان جذاب نیست .امکان دارد هرگز در گذشته نیز برایتان جذاب نبوده است ، یا شاید مشکلاتی در رابطه تان وجود دارد که هرگونه جاذبه ی جنسی نسبت به همسرتان را در شما کشته است .از خود بپرسید ، دلیل اینکه در این رابطه مانده اید چیست ؟ آیا فقط به این دلیل است که تأمین می شوید و راحت هستید ، یا می ترسید که نتوانید رابطه ی بهتری به دست بیاورید ؟ آیا از همسر یا بچه هایتان مراقبت می کنید ؟ واقعیت این است که از لحاظ جنسی با این شخص خوشبخت نیستید .کمک حرفه ای دریافت کنید . یا اینکه سعی کنید شور و حرارت از دست رفته را باز گردانید .درغیر این صورت رابطه را ترک کنید .
ـ 20 ـ 0 امتیاز :همسرتان هرگونه جاذبه ای را در شما خاموش کرده است !
دلیل رابطه تان چیست ؟ نهایتاً نتیجه این خواهد بود که یا همواره نسبت به او متنفر یا منزجرخواهید بود ، یا اینکه مجبورید خودتان را کرخت و بی احساس کنید ، یا تا حد ممکن از همسرتان کناره بگیرید .ممکن است اعتماد به نفس شما به قدری پایین باشد که فکر می کنید این همان چیزی است که استحقاق اش را دارید .ممکن است به سبب ضربات و لطمات عاطفی گذشته ، مشکلات و موانع جنسی جدی ای دارید .شما مستحق آن هستی که خوشبخت تر باشید .از دروغ گفتن به خودتان دست بردارید و به این رابطه پایان دهید .
به یاد داشته باشید که این آزمون تفاهم کلی شما را نمی سنجد ، بلکه تنها تعیین کننده ی این است که همسرتان تا چه حد برایتان جذاب است .بنابراین :
ـ امکان دارد امتیاز فوق العاده بالایی در این آزمون کسب کرده باشید (60 ـ 50 امتیاز)اما رابطه شما در مجموع بد باشد .
ـ امکان دارد ، امتیاز متوسطی در این آزمون کسب کرده باشید (49 ـ 36 امیتاز)اما رابطه مستحکمی داشته باشید که از قضا ، با برخی مشکلات جنسی و عاطفی رو به روست .
چنانچه امتیازتان در این آزمون بسیار پایین بوده است (35 ـ 0)لطفاً با دقت تمام به اطلاعات داده شده در این مقاله فکر کنید .به احتمال قوی جاذبه ی جنسی شما نسبت به همسرتان به حدی نیست که بتواند رابطه ی جنسی و رمانتیک ارضاء کننده ای را برای شما به دنبال داشته باشد .ازانتظار برای اینکه این جاذبه ناگهان خلق شود ، دست بردارید و توجه خود را به احتیاجات و نیازهایتان معطوف کنید و با آن ها تماس برقرار کنید .عشق چنین احساسی نیست .
هنگامی که با همسرتان تفاهم جنسی ندارید .
آیا به یاد دارید که بیوشیمی (جاذبه ی)جنسی همان تفاهم جنسی نیست ؟ امکان دارد جاذبه ی جنسی فوق العاده ای نسبت به همسرتان داشته باشید ، اما فاقد هر گونه تفاهم جنسی با او باشید .درزیر برخی از عواملی آورده شده است که موجب عدم تفاهم جنسی شما با همسرتان می شوند .
دلایل عدم تفاهم جنسی
1 ـ شما و همسرتان از لحاظ جسمانی (فیزیکی )با یکدیگر تناسب ندارید .
2 ـ نیاز شما و همسرتان به روابط جنسی به لحاظ تکرار زمانی و دفعات یکسان نیست .
3 ـ شما و همسرتان از سبک های جنسی یکسانی برخوردار نیستید .
4 ـ شما و یا همسرتان اعتیاد یا اختلالات جنسی دارید .
1 ـ شما و همسرتان از لحاظ جسمانی (فیزیکی )با یکدیگر تناسب ندارید .این موضوع تنها هنگامی برایتان جالب و سرگرم کننده است که برای خودتان اتفاق نیفتاده باشد .اما چنانچه با آن رو به رو بوده اید ، خواندن این بخش برایتان خنده دار نخواهد بود .بدن بعضی از افراد به لحاظ اندازه و ابعاد ، با بدن بعضی دیگر ، از تناسب بیشتری برخوردار است . درحالی که بدن بعضی با بدن بعضی دیگر به هیچ وجه جفت و جور نمی شود .به کرات نامه های دردناکی از طرف مردها و زن هایی دریافت می کنم که ازدواج شان به علت عدم تناسب جسمانی با همسرشان با شکست مواجه شده است .نامه های بسیاری از زنانی دریافت کرده ام که اندام جنسی شوهرشان چنان بزرگ بوده است که هرگونه نزدیکی را عملاً ناممکن می ساخته و یا آنقدرکوچک بوده است که اصولاً آن را حس نمی کرده اند .نامه های بسیاری ازمردان دریافت کرده ام که اندام جنسی همسرشان چنان کوچک بوده است که دخول را برای مرد بسیار دردناک می کرده یا چنان بزرگ بوده است که نزدیکی را بسیار غیر ارضاء کننده و بیهوده می ساخته است .چنین همسران نامتناسبی نهایتاً از روابط جنسی وحشت زده خواهند شد ،چرا که بسیاردردناک بوده است و به سادگی امکان پذیر نیست.این مشکل تنش فوق العاده ای را در رابطه ی زن و شوهر ایجاد می کند .
چنانچه تفاوت های جسمانی (فیزیکی )حاد نباشند ،یک زوج می توانند با همکاری ،رفتارجنسی خود را با یکدیگر وفق دهند و مشکلات شان را از میان بردارند .گرچه هنگامی که این تفاوت ها شدید باشند ، یک زوج به سادگی نخواهند توانست که از لحاظ جنسی با یکدیگر خوشبخت باشند .
چنین وضعیتی هنگامی که زن و شوهر اولین تماس جنسی خود را پس از ازدواج تجربه کنند ، به مراتب پیچیده تر می شود .اخیراً زنی را ملاقات کردم که داستان غم انگیزش را با من در میان گذاشت .او و شوهرش سی و دو سال بود که ازدواج کرده بودند ، اما در خلال این مدت هرگز با یکدیگر همبستر نشده بودند .اینطور به نظر می رسید که اندام جنسی شوهر این زن چنان بزرگ بوده که دخول را برای زن که تا پیش از عروسی اش باکره بوده است ، همراه با درد و کبودی وحشتناک کرده است .کار این زن آن شده بود که مدام از این دکتر به آن دکتر برود ، اما هیچ یک از آن ها موفق نشده بودند که راه حلی برای مخمصه ی ناراحت کننده ی این زوج ارائه بدهند .از آنجا که زن از اینکه با همسرش رابطه ی جنسی برقرار کند ، خودداری می کرده است ، پس از گذشت پنج سال از ازدواج شان ، شوهرش شروع به روابط نامشروع با این و آن می کند .روابطی که زن نیز از آن ها خبر داشته، اما به دلیل شرایط و مقتضیات شان آن ها را تحمل می کرده است .نهایتاً این زن و شوهر تصمیم گرفتند که پس از سی و دو سال عدم تفاهم جنسی ، از یکدیگر جدا شوند .
روزی یک زن در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود در یکی ازسمینارهایم رو به حاضران کرد و گفت :«من یک کاتولیک هستم و به من آموزش داده شده بود صبر کنم ، اما از شما خواهش می کنم که اشتباه مرا تکرار نکنید .حتماً پیش از آنکه ازدواج کنید، اطلاعاتی کسب کنید تا دریابید از لحاظ جسمانی با همسرتان تناسب دارید یا خیر ».
نمی توانم در رابطه با روابط جنسی پیش از ازدواج به شما توصیه ای بکنم ، اماهمچون این زن بد اقبال ، من نیز نگران دختران و پسرانی هستم که پیش از ازدواج هیچگونه دانش و اطلاعات جنسی نسبت به یکدیگر ندارند .چنان چه در نظر دارید تا شب عروسی تان هیچگونه رابطه ی جنسی نداشته باشید ، دست کم وقت صرف کنید و به منظور جلوگیری از مسائل و مشکلاتی که ممکن است در شب عروسی تان پیش آید ، با صراحت و روشنی درباره ی تفاهم جنسی ، با نامزدتان به صحبت و گفتگو بنشینید !
2 ـ نیاز شما و همسرتان به روابط جنسی به لحاظ تکرر زمانی و دفعات یکسان نیست .
ـ «روابط جنسی را چندین بار در هفته می خواهم اما زنم ، فقط آن را چندین بار در ماه می خواهد .مدام بر سر آن دعوا می کنیم و این موضوع رابطه مان را مسموم کرده است .چه کار کنم ؟ »
ـ «شوهرم می خواهد دست کم روزی یکبار و گاهی اوقات نیز آخر هفته ها دو بار در روز رابطه ی جنسی داشته باشیم.در ابتدای ازدواج مان از این موضوع که تا این حد برای او تحریک کننده و جذاب هستم به خود می بالیدم . اما حالا طوری شده است که از روابط جنسی وحشت دارم و برایم مثل یک کار «زورکی »شده است .آیا می توانید به ما کمک کنید ؟ »
ـ «شوهرم می تواند ماه ها بدون رابطه ی جنسی سر کند ، اما من مدام احساس شهوت می کنم .نمی خواهم هر روز رابطه ی جنسی داشته باشم ، اما چند بار در هفته خیلی خوب است .هنگامی که در این باره با او صحبت می کنم می گوید روابط جنسی اهمیت چندانی برای او ندارد .اما برای من خیلی مهم است .آیا فکر می کنید ما با یکدیگر تفاهم نداریم ».
همگی این زوج ها در یک چیز مشترک هستند :تفاهم جنسی آنان از ناحیه ی نیازهای متفاوت آنان به روابط جنسی به لحاظ تکرر زمانی و دفعات ، مورد تهدید قرار گرفته است .موضوع این نیست که ریتم جنسی کدام یک از آن ها صحیح است
و کدام یک صحیح نیست ،بلکه موضوع این است که این دو ریتم به حدی متفاوت هستند که می تواند موجب درگیری و برخورد شوند .هیچ دو انسانی را نمی توانید پیدا کنید که دقیقاً یکسان باشند ، بنابراین کاملاً طبیعی است که تمایلات و نیازهای جنسی زن و شوهر همزمان و مصادف با نیازهای دیگری نباشند .ممکن است شبی که شما تمایل دارید ، شوهرتان به واسطه ی کار روزانه خسته باشد ، یا صبح روز بعد که ناگهان تحریک شده است ، ممکن است که شما با گرفتگی عضلانی و احساس درد بیدار شده باشید .این اوقات که درآن تمایلات شما و همسرتان از همزمانی و انطباق برخوردار نیستند ، درروابط دراز مدت کاملاً طبیعی محسوب می شوند . مشکل هنگامی به وجود می آید که تمایلات شما و همسرتان تقریباً در تمامی اوقات مصادف و همزمان نباشند که این نیز به دلیل تفاوت بیش از حد ریتم های جنسی شما دو نفر است .
نکته ی امید بخشی که دراین رابطه وجود دارد این است که در بسیاری از موارد شما و همسرتان می توانید با دریافت کمک حرفه ای و برقراری ارتباط و گفت وگوی صادقانه ، براین بحران فائق آیید .شاید مردی که نیاز دارد هر روزرابطه ی جنسی داشته باشد ، از روابط جنسی به عنوان وسیله ای برای کاهش استرس و تنش درونی خود استفاده می کند نه به عنوان راهی برای عشق ورزی به همسر خود .این مرد می تواند با استفاده از روش ها و ابزارهای دیگرکاهش دهنده ی استرس مثلاً :ورزش ، تمرکز ، با مشکلات خود برخورد کردن و با آن ها کنارآمدن به جای روی گردانی از آن ها ، نیاز خود را به روابط جنسی مداوم کاهش دهد و آن را متعادل و طبیعی کند .شاید زنی که فقط دو بار در ماه با شوهرش رابطه ی جنسی دارد ، از صمیمیت با او سرباز می زند یا روش های شوهرش را در عشق ورزی با او نمی پسندد و یا مسائل و مشکلات جنسی ای در گذشته داشته است که هرگونه جاذبه ی جنسی و علاقه به روابط جنسی را در او از بین برده اند .این امکان نیز وجود دارد که احساس خوبی نسبت به بدن و تمایلات
و گرایش های جنسی خود ندارد و خود را نسبت به این بخش از روابط شان کرخت کرده است .
دلایل متعددی وجود دارند که چرا شما به روابط جنسی تمایل دارید یا آن را نمی خواهید .کشف این دلایل و گفت وگو و مذاکره درباره ی احساسات تان با همسری که خوب درک می کند ، می تواند به شما و همسرتان در توافق بر سر دفعاتی که به روابط جنسی نیاز دارید ، کمک کند .به طوری که رضایت هر دوی شما را دربرداشته باشد .چنانچه همسرتان همچنان اصرار می ورزد که :«من همین طوری هستم و نمی خواهم که تغییرکنم و هیچگونه علاقه ای به سازش و برقراری ارتباط و گفتگو باشما نشان نمی دهد ، باید با این واقعیت رو به رو شوید که درگیری ها و برخوردهای ناشی از نیازهای متفاوت شما به روابط جنسی به لحاظ تکرر و دفعات موجب عدم تفاهم شما با همسرتان خواهد شد .
3 ـ شما و همسرتان از سبک های جنسی یکسانی برخوردار نیستید .هر یک از ما سبک جنسی به خصوصی داریم که منعکس کننده ی بسیاری از جوانب و زوایای شخصیتی ما هستند .دراین رابطه می توان «خانم رمانتیک » ، «آقای سرعتی »و یا «آقای حساس »را نام برد !
سبک جنسی شما منعکس کننده موارد زیر است :
ـ تجارب شما در گذشته
ـ برنامه ریزی احساسی شما در رابطه با مسائل و روابط جنسی .
ـ میزان راحتی یا ناراحتی (معذب بودن )شما با بدن تان.
ـ میزان اعتماد به نفس شما .
ـ میزان گشادگی یا ترس احساسی (عاطفی )شما .
ـ نگرش و برخورد شما در رابطه با صمیمیت
ـ میزان عشق و لذتی که خود را مستحق آن می دانید
ـ سطح آگاهی و میزان دانسته های شما درباره ی روابط جنسی .
سبک جنسی یک فرد همچنین می تواند با گذشت زمان تغییرکند و این تغییر در واقع نیز اجتناب ناپذیرخواهد بود .بدین معنا که به موازت تغییرات جسمانی ، عاطفی ،فکری و روحی فرد ، تغییر خواهد کرد .
هر چه سبک جنسی شما و همسرتان از شباهت بیشتری برخوردار باشند ، تفاهم جنسی بیشتری خواهید داشت .درمقابل هرچه سبک های جنسی شما از یکدیگر دورتر باشند ، از تفاهم جنسی کمتری برخوردار خواهید بود .
چگونه می توانید ، سبک جنسی همسرتان را تشخیص بدهید ؟ متأسفانه تنها راهی که در این زمینه وجود دارد این است که با او رابطه ی جنسی داشته باشید .به زودی همه چیز را دراین باره خواهید دانست !یا از او خوش تان نخواهد آمد یا از آن متنفر خواهید بود یا بعضی از بخش های آن را خواهید پسندید و از برخی دیگر خوشتان نخواهد آمد .همسرتان نیز در ارتباط با سبک جنسی شما نظریات خود را خواهد داشت .
ـ دریک ازدواج خوب ، شما و همسرتان سبک جنسی ای ایجاد خواهید کرد که ترکیب و برگزیده ای از بهترین بخش های سبک های جنسی و جداگانه ای هر یک از شما خواهد بود.برای نمونه ،هنگامی که آلن و ویکتوریا ازدواج کردند ، سبک های جنسی کاملاً متفاوتی داشتند .ویکتوریا بسیار رمانیتک و احساسی بود ، درحالی که آلن بیشتر به طرزی جسمانی عشق ورزی می کرد . آلن با دقت به خود و ویکتوریا آموخت که در بستر ازلحاظ روحی بازتر شود و به خود اجازه دهد که کمی احساسی تر باشد و ویکتوریا نیز به خود اجازه داد تا کمی شهوانی تر باشد .به موازات شکوفا شدن رابطه ی آن ها تفاهم سبک های جنسی آن ها به طرز قابل ملاحظه ای نیز بیشتر شد .
ـ در یک ازدواج بد ، یکی ازطرفین سبک جنسی خود را زیر پا می گذارد و آن را برای جلوگیری از درگیری و جلب رضایت دیگری تعدیل می کند و تغییر می دهد .سوزانا در ابتدای ازدواج اش با چارلی بسیار نسبت به او جاذبه داشت ،اما از سبک جنسی او ناراضی بود .چارلی روابط جنسی آنچنانی ، آمیخته با خیالپردازی های بسیار ، فیلم های پورنوگرافی ، اجرای نقش های مختلف در بستر را می پسندید درحالی که سبک جنسی سوزانا ، بیشتر بر اساس صمیمیت و عشق بنا شده بود .ازآنجایی که نمی خواست چارلی را از دست بدهد ، هرکاری را که چارلی از او در اتاق خواب می خواست ، انجام می داد .اما پس ازچند هفته انزجار او از چارلی به حدی شد که دیگر نمی خواست با چارلی همبستر شود .چارلی نیز مأیوس و سرخورده شده بود و سرانجام از سوزانا جدا شد .درواقع چارلی با این کار خود لطفی درحق سوزانا کرد ، چرا که رابطه اش سالم نبود .چنانچه سبک جنسی شما و هسمرتان با یکدیگر برخورد دارند، سایر قسمت های رابطه تان را بررسی و ارزیابی کنید .احتمالاً درگیری های مشابه دیگری نیز خواهید یافت، چرا که سبک جنسی و روابط جنسی هر شخص ، نشان دهنده ی شخصیت عاطفی و فکری او نیز هست .بنابراین چنانچه سبک احساسی (عاطفی )، روحی و فکری شما با سبک احساسی (عاطفی )،روحی و فکری همسرتان از تفاهم برخوردار نیستند ، سبک های جنسی شما نیز به احتمال قوی فاقد تفاهم خواهند بود .(برای اطلاعات بیشتر درباره ی «تفاهم کلی »
حال اگر سبک جنسی شما با همسرتان بیش از حد متفاوت باشد و سبب بروز مشکلاتی در زندگی شما شده باشد چه ؟ برخی از زوج ها به رغم تفاوت سبک های جنسی شان با همکاری جهت آموختن هرچه بیشتر درباره ی یکدیگر و عواملی که در سبک جنسی تأثیرگذار هستند، جهت حل مشکلات شان کار می کنند .با برقراری ارتباط مداوم ، تمایل طرفین به نجات رابطه و در صورت لزوم مشاوره ی حرفه ای ، یک زوج عملاً می توانند روابط جنسی خود را بهبود بخشند .برخی زوج های دیگر که از سبک های جنسی بسیار متفاوتی برخوردار هستند ، به
رغم تلاش جهت حل مشکلات شان متأسفانه، با شکست رو به رو می شوند . زیرا میزان تفاوت هایشان بسیار زیاد است و همچنین در زمینه های دیگر نیزبا یکدیگر تفاهم ندارند .موفقیت در این زمینه تماماً به شما و همسرتان و تمایل تان به اینکه به مسائل جنسی خود به مثابه ی فرصتی جهت آموختن درباره ی خودتان بنگرید ، بستگی خواهد داشت .
حقیقیت که وجود دارد این است که :سبک های جنسی متفاوت ، گاهی اوقات می توانند موجب عدم تفاهم جنسی شما با همسرتان شوند .اما درعین حال نیز می توانند همچون انگیزه ای در جهت همکاری زن و شوهر باشد که مانند یک تیم کمک کنند و سبب شوند تا در عشق ، پختگی و بلوغ فکری ، رشد کنند .
1 ـ شما و همسرتان اعتیاد و یا اختلالات جنسی دارید .دراینجا یادآوری سه دسته رفتار مختل جنسی را مجدداً آورده ام :
1 ـ اعتیاد و اشتغال ذهنی مدام به روابط جنسی.
2 ـ عدم عزت نفس و نجات جنسی .
3-مشکل در اجرای عمل جنسی .
چنانچه شما یا همسرتان در یکی از سه زمینه فوق مشکل دارید ، ممکن است از لحاظ جنسی تفاهم پیدا نکنید .نهایتاً به این بستگی خواهد داشت که مشکل تان تا چه حد جدی است و تمایل شما و همسرتان برای تغییر و دریافت کمک به چه میزان است .
صرف نظر از اینکه تا چه حد یکدیگر را دوست دارید و به هم عشق می ورزید ، به سادگی نخواهید توانست خود را در برابر درد و رنجی که از ناحیه ی اختلالات جنسی همسرتان تجربه می کنید ، ایمن نگه دارید .
چنانچه خواندن این بخش برایتان ناراحت کننده است و می دانید که این همان مشکل شماست .
هنگامی که بیوشیمی جنسی ناپدید می گردد .
یکی از وحشت آورترین احسسات این است که یک روز صبح درکنار همسرتان از خواب بیدار شوید و همان طور که او خوابیده است به او خیره شوید و دریابید که دیگر از لحاظ جنسی برایتان جذاب نیست .اولین کتابم :« رازهایی درباره ی عشق »را به امید کمک به زوج هایی نوشته ام که مرتکب اشتباهات ارتباطی می شوند و در نهایت موجب تخریب شور و حال و حرارت رابطه شان می گردند .در بیشتر موارد اینگونه است که بیوشیمی جنسی از بین نرفته است ، بلکه در زیر خروارها احساسات بیان شده و حل و فصل نشده و نیز عادات بد ، مدفون گشته است .با کار سخت و آموزش دراین باره امکان دارد نه تنها شور و حال و حرارت از دست رفته را دوباره بازیابید ، بلکه به همان میزان روزهای اول احساس عشق و صمیمیت کنید .
گر چه برخی اوقات بیوشیمی جنسی به این دلیل که شما و همسرتان در دو سوی کاملاً متفاوت رشد کرده اید ، ناپدید می گردد ، همانطور که به یاد دارید ، بیوشیمی جنسی را رزنانس تعریف کردیم :
چنانچه شما و همسرتان در سطوح ارتعاشی کاملاً متفاوتی رزنانس کنید دیگر برای یکدیگر جذاب نخواهید بود .
درک این نکته بسیار مهم است .این طورنیست که چون همسرتان دیگر برایتان جذاب نیست، رابطه شکست خواهد خورد ، بلکه موضوع این است که چون رابطه موفق نبوده و شکست خورده است ، همسرتان دیگر برایتان
جذاب نیست .هنگامی که شما و همسرتان از لحاظ جسمانی ، احساسی ( عاطفی )و روحی دیگر با یکدیگر رزنانس نمی کنید ، ازلحاظ جنسی نیز رزنانس نخواهید کرد .
روز پیش ازنوشتن این مقاله، به خود استراحتی دادم و ناهار را با دوستی که در اینجا او را دایان خواهم نامید ، صرف کردم .دایان را خیلی دوست دارم زیرا او زنی است که خود را وقف رشد شخصی خویش کرده است .او پنج سال گذشته را صرف رویارویی با اعتیادات ، وابستگی اعتیادگونه و «انکار »کرده است و به عنوان گامی در آن راستا نیز اخیراً به رابطه ای ده ساله و دردناک پایان داده است .او از من پرسید مشغول نوشتن کدام مقاله از کتابم هستم .هنگامی که به او پاسخ دادم بر روی فصل بیوشیمی جنسی کار می کنم ، با خنده ای گفت :اتفاقاً وصف الحال من است .یکی از دلایل اینکه از اسپنسرجدا شدم نیز این بود که دیگر هیچگونه جاذبه ای نسبت به او نداشتم .عجیب است ، زیرا که درابتدای ازدواج مان دیوانه وار برایم جذاب بود ». مفهوم رزنانس جنسی را برای دایان توضیح دادم ، ناگهان چشمانش برق زدند .با تعجب گفت :«حالا می توانم آن را بفهمم ، ظرف پنج سال گذشته در بسیاری از زمینه های زندگی ام در حال رشد بودم .رژیم غذایی ام را تغییر دادم ،طرز ارتباط برقرار کردنم را تغییر دادم و از ذهنیت و روحیه ی قربانی به ذهنیت و روحیه ای آزاد و مختار تغییر وضعیت دادم .گرچه اسپنسر نیزتلاش می کرد ، اما موفقیت چندانی کسب نکرد .طبق آنچه شما گفتید، فرکانس ارتعاشات ما بسیارمتفاوت شده بودند ، لذا هیچگونه رزنانسی میان ما وجود نداشت .واقعاً این طور احساس می کردم که ناگهان دنیاهایمان فرسنگ ها فاصله پیدا کرده اند .هنوز او را دوست دارم ، اما دیگر مانند گذشته با او احساس ارتباط و نزدیکی چندانی نمی کنم ».
به او گفتم :«دلیل اینکه اسپنسر دیگر برایت جذاب نبود ، هم همین است. به این معنا که رزنانس کافی میان شما وجود نداشت تا بتواند بیوشیمی جنسی ایجاد کند .
از اینکه به دایان کمک کرده بودم تا درخصوص بیوشیمی جنسی و ازدواج اش با اسپنسر چیزهایی دستگیرش شود ، خوشحال بودم .امیدوارم که با این مقاله به شما نیز کمک کرده باشم تا چیزهای بیشتری در این باره درک کنید
روابط جنسی تنها همچون یک آیینه عمل می کنند .آیینه ای که حالات ذهن ، قلب و روح ما را منعکس می کند .با این دید ، روابط جنسی دیگر نه تنها رازگونه و گیج کننده نخواهد بود ، بلکه به چیزی بسیار روشنگر و اعجازگونه بدل خواهد شد .
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.