راهکارها و لوازم الگوی مشاوره
1. خوب گوش کردن: در الگوی مشاوره، یکی از مهمترین عوامل مؤثر «هنر خوب گوش دادن» است. مشاور باید این هنر را با تمرین و ممارست کسب کند. راهکارهای ذیل در کسب مهارت «خوب گوش دادن» مؤثرند:
الف. تعبیر و تفسیر کردن: با استفاده از گنجینه لغات شخصی خود، مطالبی را که شنیدهاید برای گوینده تفسیر کنید تا مطمئن شوید که سخنان او را درست فهمیدهاید.
ب. انعکاس احساسات: وقتی مخاطب یا مراجع شما ناراحت، عصبانی و آشفته حال به نظر میرسد، همدردی خود را به او منعکس کنید. همینطور اگر او از شور و احساسات و هیجانات خوشایندی برخوردار است، آنها را منعکس کنید.
ج. انعکاس مفاهیم: به طور خلاصه، حقایق و محتوای سخن گوینده را منعکس کنید.
د. ترکیب کردن: گوینده ممکن است نکات گوناگونی را بگوید. سعی کنید نکات گوناگون سخنان گوینده را ترکیب کرده، در یک جمله به او منعکس کنید.
ه. نشان دادن تصورات ذهنی: تصورات ذهنی خود را با صدای بلند نشان دهید؛ در ذهن خود مجسم کنید که اگر به جای آن شخص بودید چه احساسی داشتید. 14
2. کسب اطلاعات روانشناختی و تربیتی: از مهارتهای ضروری الگوی مشاوره، «کسب اطلاعات روانشناختی و تربیتی» است. برای کسب این مهارت، کتابهای مربوط به روانشناسی رشد، روانشناسی جوان، و کاربرد روانشناسی در آموزش را مطالعه کنید؛ همچنان که یک سخنور باید فنون سخنوری را با مطالعه و تمرین کسب کند، یک کارشناس دین نیز، که میخواهد با الگوی مشاوره پذیرای جوانان باشد و به سؤالات آنها پاسخ دهد و آموزههای دینی موردنیاز آنها را آموزش دهد، باید بتواند با جوانان ارتباط عاطفی برقرار کند. نیازهای جوانان و همچنین دغدغههای آنها را بشناسد و بتواند وارد فضای روانشناختی و دنیای جوانان شود. علاوه بر آن، باید بر آموزههای دینی نیز تسلّط لازم داشته باشد و آنها را متناسب با سطح شناختی جوانان، به صورت منطقی و معقول بیان کند.
آنچه در الگوی مشاوره مطرح شد در واقع، بیان این حقیقت بود که یکی از بهترین راهکارهای آموزشِ آموزههای دینی به جوانان استفاده از الگوی «مشاوره» است. اما گامهای بعدی که باید برداشته شوند تا به هدف اصلی مقابله با دینگریزی یا پیشگیری از دینگریزی نائل شویم، عبارتند از:
1. تقویت بُعد شناختی جوانان نسبت به آموزههای دینی؛
2. اصلاح یا تغییر شناختهای قبلی از دین؛
3. معرفی دین به عنوان برنامه زندگی؛
4. معرفی دین به عنوان راه منحصر به فرد برای دستیابی به سعادت واقعی؛
5. معرفی شخصیتهای کاملی که در پرتو آموزههای دینی به تکامل واقعی دست یافتهاند؛
6. عملیاتی کردن دین در همه ابعاد زندگی؛
7. معرفی عوامل رهزن که موجب انحراف میشوند.
علاوه بر این، توجه دادن به نکات ذیل بسیار مفید است:
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علی بابا ( چهارشنبه 89/1/4 :: ساعت 7:15 صبح )
راهکارهای ایجاد آرامش روان در زندگی فردی از منظر روایات
اشاره
در این مقال، به راهکارهای ایجاد آرامش روانی از دیدگاه معارف اسلامی پرداخته شده و عوامل ایجادکننده سکون و آرامش قلبی و روحی بیان گردیدهاند.
در ایجاد آرامش و سکون و طمأنینه، عوامل بسیاری دخالت دارند که به موارد عمده آن اشاره میشود.
1. صبر
«صبر» در لغت، بازداشتن نفس ـ به سبب رسیدن مکروهی به آن ـ از جزع و فزع است. صبر موجب غمزدایی و آرامش روان است؛ چنانکه امیرمؤمنان علی علیهالسلام میفرماید: «با ارادههای صبورانه و حسن یقین، غمهای وارد بر خود را دور ساز.»(1)
مؤمن با اعتقاد به ثواب و پاداش الهی برای صبر کردن، با صبوری غم و اندوه را از خود میزداید و آرام میگیرد؛ چرا که اعتقاد دارد «اِنَّما یُوفَّی الصّابرونَ اَجرَهُم بغیرِ حِسابٍ» (زمر: 10)؛ همانا صابران اجر و پاداش خود را بیحساب دریافت میکنند.
در مرتبه بالاتر، مؤمن بر این باور است که رحمت الهی شامل او شده. از اینرو، دلیلی بر غمگین بودن نمیبیند؛ چه اینکه خداوند متعال میفرماید: «و بَشِّر الصابرینَ الّذین اِذَا اَصابتهم مصیبةٌ قالوا اِنّا لِلّه و اِنّا اِلیه راجِعون اوُلئکَ عَلیهم صلواتٌ مِن ربِّهم و رحمةٌ و اولئکَ هم المهتدونَ» (بقره: 155ـ 156)؛ و بشارت بده به استقامتکنندگان که هرگاه مصیبتی به آنها رسد، میگویند: ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او بازمیگردیم. اینها همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدایت یافتگان.
بنا به گفته شهید ثانی، این مرتبه از صبر، مرتبه «رضا» است(2) و روشن است که مرتبه رضا با غم تناسبی ندارد؛ چون کسی که راضی و خشنود است، غمناک نیست، آرام است.
2. توبه
اهمیت توبه: احساس گناه مایه خستگی روح است. این احساس باعث سرخوردگی در زندگی میشود. گناهکار احساس پوچی و از دست دادن انگیزه ادامه حیات میکند، مضطرب و نگران است.
حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «چه بد قلادهای است قلاده گناهان.»(3)
احساس گناه، فکر را دایم به خود مشغول میدارد. گناهکار همیشه به این فکر است که چگونه خود را از این قلاده رهایی بخشد. این فکر مانند کابوسی وحشتناک، بر روح او سایه افکنده، او را مضطرب میسازد و آرامش را از او سلب مینماید. «توبه» یکی از بهترین راههای رهایی از کابوس درون و آزادی از چنگال احساس گناه است؛ چرا که سبب آمرزش گناه و تقویت امید انسان به رضایت الهی و بازگشت به سوی خداوند متعال است و به همین سبب، موجب کاهش شدت اضطراب میگردد.(4)
3. دعا
دعا همچون باران بهاری است که سرزمین دلها را سیراب میکند و آرامش را بر شاخسار روح و جان آدمی ظاهر میسازد. انسان در دعا، با خدای خود مناجات میکند و از مشکلاتی که زندگانی او را نگران کرده، به او پناه میبرد. بی تردید، با بازگوکردن مشکلات، حالت آرامش روانی به انسان دست میدهد و از تشویش خاطر رهایی مییابد.
یکی از روانشناسان میگوید: «امروزه یکی از علوم، یعنی روانپزشکی، همان چیزهایی را تعلیم میدهد که پیامبران تعلیم میدادند، چرا؟ به علت اینکه پزشکان روانی دریافتهاند که دعا و نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین، نگرانی و تشویش و هیجان و ترس را، که موجب نیمِ بیشتری از ناراحتیهای ماست، برطرف میسازد.»(5)
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علی بابا ( چهارشنبه 89/1/4 :: ساعت 7:15 صبح )
PDD NOSPDD NOS قرار دارد مختل است کودکان PDD NOS که دارای عقب ماندگی ذهنی نیز می باشند ممکن است از یک سطح محدود درکی از گفتار دیگران بالاتر نروند .کودکان با شدت کمتر ممکن است دستورات ساده را با یک زمینه مساعد یا با دیدن ژست فرد بفهمند.( مثلا" بگویید لیوان را روی میز بگذار با اشاره به میز ). در موارد خفیف بیماری ممکن است فقط مفاهیم شوخی ها یا طعنه ها درک نکند مثلا" جمله (آسمان سوراخ شده و تو افتاده ای ) می تواند برای بیشتر موارد خفیف PDD NOSPDD NOS قادر به ورور کردن ((babbleشما خوب هستید
بریده صحبت می کنند دیده شود.
- -
-
-
-
با PDD NOS شروع به صحبت می کنند ممکن است بطور معمولی از کلمات استفاده نکنند چنین کودکانی تمایل به تکیه به عبارات تکراری دارند گفتار آنها شامل تصورات، نتیجه گیری های انتزاعی و یا هیجانات ظریف نمی باشند . آنها عموما" دارای اشکال در صحبت کردن در خصوص چیزهایی است که خارج از مورد صحبت در حال حاضر است . آنها ممکن است در خصوص چیزهایی که بسیار علاقمند هستند بسیار صحبت کنند و هر وقت چیز مشابه ای بروز کند در مورد آن صحبت می کنند . اشخاص بسیار توانا ممکن است در موارد مورد علاقه به تبادل اطلاعات بپردازند اما به محض تغییر موضوع ممکن است به سرعت ادامه ارتباط اجتماعی را قطع کنند. گفتگوی رفت و آمدی در مکالمات در این کودکان دیده نمی شود . بنابراین آنها با دیگران صحبت می کنند تا با همدیگر صحبت کنند. رفتارهای غیر معمول رفتارهای مراسمی ritualistic یا اجباری معمولا" کارهای روزمره را سخت درگیر می کند(برای مثال اصرار بر خوردن غذاهای خاص ) یا اعمال تکراری نظیر flapping انگشتان یا بازی با انگشتان ( مثل پیچاندن یا ضربات کوتاه و پشت سر هم انگشتان نزدیک صورت و لبها ). بعضی کودکان ممکن است اشتغال ذهنی پیدا کنند : آنها ممکن است زمان زیادی را صرف کنند با بخاطر آوری اطلاعاتی پیرامون آب و هوا پایتختها یا مراکز استانها یا تاریخ تولد افراد خانواده صرف کنند .
باطری ها یا قوطی فیلم . بعضی کودکان ممکن است اشتغال ذهنی با بعضی مظاهر مطلوب اشیا نظیر بافت مزه یا بو یا شکل آن دارند.
باشند بنابر این آنها ممکن است مشکوک به ناشنوا بودن یا نقص بینایی داشتن باشند و برای این کودکان بسیار متداول است که به متخصص های چشم یا گوش ارجاع شوند . بعضی کودکان از برقراری تماسهای فیزیکی ملایم ممانعت می کنند و با خرسندی به بازیهای خشن و چرخشی واکنش نشان می دهند . بعضی کودکان غذاهایی را که ترجیح می دهند بسیار زیاد حمل می کنند و در مقادیر زیاد می خورند ولی از طرف دیگر بعضی کودکان تغذیه خود را محدود به موارد انتخابی خاص می کنند در حالیکه دیگران با دل و جان می خورند و نمی دانند کی سیر می شوند.
معمولا" در تقلید کردن با عضلات صورت و ادا در آوردن مثل دست زدن مشکل دارند . بسیاری از این کودکان بیش فعال هستند و تازه در دوران نوجوانی آرام تر می شوند . بسیاری از این کودکان ممکن است حالتهایی را نشان دهند نظیر شکلک در آوردن یا با انگشتان بازی کردن یا پیچاندن انگشتان ، روی انگشتان راه رفتن ، حملات ناگهانی انجام دادن، پریدن، حرکات تند انجام دادن ، مرتب قدم می زدن ، بدنشان را تکان می دهند یا و به این طرف آن طرف نوسان می دهند ، یا سرشان را می چرخانند یا به جایی می زنند. در بعضی موارد رفتارها گاهکاهی دیده می شوند و در بعضی موارد بطور مداوم وجود دارند
نشانههای اتیسم را میتوان در 5 طبقهی زیر گردآوری کرد:
1. اختلال در زبان آموزی
کودکان اتیستیک به کندی کلمات و حروف را فرا می گیرند و برخی از آنها هیچگاه قادر به تکلم نخواهند شد. آنهائی که
می توانند صحبت کنند ممکن است تلفظ خوبی داشته باشند ولی اغلب در ریتم، تُن صداها و معانی کلمات مشکل دارند.
بعضی از این کودکان هر چیزی را که بشنوند بدون درک معنی آن، تکرار می کنند. مثلا اگر از او بپرسید : آیا شیر میل
داری؟ کودک در جواب خواهد گفت: آیا شیر میل داری؟ بعضی نیز ممکن است که از خزانه لغت خوبی برخوردار باشند
(تعداد زیادی لغت فرا گرفته باشند) ولی گاهی در تمام مدت روز فقط در مورد یک موضوع مورد علاقه خود صحبت می-
کنند. این کودکان در مورد درک کنایهها و شوخیها مشکل دارند.
2. روابط اجتماعی
کودکان اتیستیک تمایل دارند در پوسته ساخته شده در اطراف خود زندگی کنند. در زمان طفولیت ممکن است به صداها،
صورتها و چیزهای دیگری که کودکان عادی به آنها بسیار توجه میکنند، بیتوجه باشند. همانطور که بزرگ می شوند
تماس چشمی آنها کم شده و ترجیح میدهند که با خود و به تنهائی بازی کنند. رفتار این کودکان بدون شباهت به خجالت
کشیدن، به نحوی است که به دیگران هیچ توجهی نمیکنند. گاه ممکن است که آنها به یک چیز بسیار علاقه نشان دهند.
مثلا با اجسام درحال حرکت (ااتومبیل، پنکه و...) یا یک تکه چوب ساعتها خود را مشغول کنند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علی بابا ( چهارشنبه 89/1/4 :: ساعت 7:15 صبح )
اثباتپذیری گزارههای دینی
چکیده
اثباتپذیری گزارههای دینی، یکی از مسائل چالش برانگیز در فلسفة دین و معرفتشناسی دینی است که در باب صدق و توجیه باورهای دینی جستوجو میکند. در آغاز مقاله، مبادی تصوری مسأله یعنی دین، گزارههای دینی و اثباتپذیری، تبیین، و دیدگاههای فیدئیزم، پوزیتوسیم منطقی، نسبیگرایی و معرفتشناسی اصلاح شده، به اختصار معرفی و نقد شده است و در پایان به دیدگاه برگزیده به اثباتپذیری آموزههای زیرساخت دینی با بهرهگیری از نظریة مبناگروی و بدیهیات در معرفتشناسی پرداخته شده است.
کلید واژگان: دین، گزارههای دینی، اثباتپذیری، فیدئیزم، پوزیتوسیم منطقی، نسبیگرایی، معرفتشناسی اصلاح شده، مبناگروی.
اثباتپذیری گزارههای دینی از مباحث مهم در کلام جدید، فلسفة دین و معرفتشناسی دینی است. پرسش اصلی در این پژوهش این است که اگر معرفت به معنای باور صادق موجه تلقی شود؛ آیا میتوان از صدق و توجیه باورهای دینی سخن گفت و با روشهای منطقی، حقانیت و معقولیت آنها را اثبات کرد. تبیین و تحلیل این مسأله را سه محور مبادی تصوری، دیدگاهها و نظریه برگزیده بیان میشود.
مبادی تصوری مسأله
1. دین
مقصود نگارنده از دین، آیینی است که ویژگیهای ذیل را دارا باشد.
- آسمانی و الاهی باشد، نه زمینی و بشری و ساخته دست انسانی؛
- پیام الاهی، موجود و در دسترس مردم باشد؛
- متن مقدس آسمانی، از تحریف به زیادت و نقیصه در امان باشد.
بنابراین، دین عبارت است از آموزههای وصفی و توصیه است که خداوند سبحان برای هدایت انسانها نازل کرده و پیام آن بدون تحریف در اختیار بشر قرار دارد. این تحریف در دوران معاصر بر اسلام انطباق دارد.
2. گزارههای دینی
گزارههای دین اسلام به دو دستة گزارههای وصفی(Diive) و توصیهای (Normative) یعنی اخباری و انشایی تقسیم میشوند. گزارههای اخباری، صدق و کذب بردارند؛ زیرا از سنخ معارفِشناختاریاند؛ ولی گزارههای اخباری، به اعتبار دلالت مطابقی، حکایتگر از واقع و نفسالامر نیستند؛ هر چند به اعتبار منبع و منشأ صدور و نیز هدف و غایت، صدق و کذببردار هستند.
گزارههای وصفی اسلام عبارتند از قضایای تاریخی، اعتقادی، طبیعتشناختی، عرفانی، خبرهای غیبی، و سنتهای مشروط الاهی، و گزارههای توصیهای اسلام عبارتند از قضایای اخلاقی و حقوقی و فقهی.
3. اثباتپذیری
واژه اثباتپذیری در فرهنگ فلسفة دین به معانی گوناگونی به کار میرود. گاهی بهمعنای پذیرش و تصدیق همگانی و زمانی بهمعنای مطابقت با واقع و مانند اینها بهکار میرود.
مطابق دیدگاه نخست که به عقلگرایی حداکثری(Strong Rationalism) شهرت یافته، صدق اعتقادی، زمانی معلوم میشود که تمام عاقلان قانع شوند و ادله و براهین اعتقادات دینی هنگامی اثبات و معتبرند که مورد تصدیق همة عاقلان باشند. پارهای از نویسندگان، در برابر این تعریف، اثبات وابسته به شخص را مطرح ساختهاند.1
نگارنده بر این باور است که هیچ یک از دو معنای عقلگرایی حداکثری و حداقلی یا تصدیق همگانی و وابسته به شخص پذیرفتنی نیست؛ زیرا هر دو طایفه گرفتار خلط صدق خبری با صدق مخبری شدهاند.2
توضیح مطلب اینکه معنای شایع و رایج صدق، مطابقت با واقع است و معقولیت و اثباتپذیری در چارچوب این تعریف مطرح میشود اعم از اینکه شخص یا اشخاصی بدان اعتقاد داشته باشند یا خیر. تصدیق همگانی و وابسته به شخص، همان صدق مخبری است که از مطاقبت گزاره با اعتقاد معتقدان خبر میدهد و چنین معنایی از صدق در معرفتشناسی و فلسفه جایگاهی ندارد.
دیدگاههای مسأله
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علی بابا ( چهارشنبه 89/1/4 :: ساعت 7:15 صبح )
نگاهی روانشناختی به آسیبشناسی دینباوری جوانان
مقدّمه
پدیده «دینگریزی» یکی از مشکلات اساسی جوامع انسانی است که همواره دغدغههایی را برای رهبران دینی، دینداران و خانوادههای متدیّن به وجود آورده و تهدیدهای جدّی برای نسل جوان محسوب میشود. این پدیده نامیمون مشکل امروز یا دیروز بشر نیست، بلکه سابقه دیرینه دارد و همواره جوامع بشری با آن دست به گریبان بودهاند. دینگریزی در سدههای اخیر، به ویژه در قرن بیستم، بخش عظیمی از شرق و غرب عالم را فرا گرفت و مکاتب فلسفی الحادی گوناگونی مانند کمونیسم مولود آن هستند. اکنون این سؤال مطرح است که چرا انسانی که ذاتا مشتاق دین است و فطرت او با عناصر درون دینی ارتباط تکوینی و ماهوی دارد، به دینگریزی روی آورده است و به این پدیده شوم دامن میزند، و سؤال اساسیتر اینکه چرا دینگریزی در نسل جوان شیوع و نمود بیشتری دارد؟
بدون تردید در ذات دین، هیچ عنصر دینگریزانه وجود ندارد. اگر انسانها به دریافت معارف دینی نایل آیند، در هیچ رتبهای از دین نمیگریزند، علاوه بر این، عقل و عشق، که دو رکن اساسی در حیات انسانی محسوب میشوند و همه جاذبهها و دافعهها در این دو حوزه و بر اساس این دو معیار رخ میدهند، هر دو در درون دین وجود دارد و دین با هر دو گروه باقی مانده است. دین، هم ذهن انسان را تغذیه میکند و هم دل آدمی را حیات و حرکت و نشاط میبخشد. بنابراین، پدیده دینگریزی به عنوان یک پدیده اجتماعی، عینی و رفتاری، معلول ماهیت و ذات خود دین نیست، بلکه علت و یا علل دینگریزی را در خارج از قلمرو دین و آموزههای دینی باید جستوجو کرد. بدون تردید، عوامل متعددی مانند ناهنجاریهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و روانی زمینه گریز جوانان را از دین فراهم مینمایند. در اینجا نگاهی روانشناختی به آسیبشناسی دینباوری جوانان خواهیم افکند.
علل روانشناختی گریز از دین
1. ضعف معرفتی
یکی از ابعاد وجودی هر انسانی بُعد شناختی اوست. انسان در هر مرحلهای از مراحل رشد خود، واجد یک سلسله توانمندیهای شناختی میشود. روانشناسان، رشدشناختی انسان را به سه دوره تقسیم میکنند: دوره حسی ـ حرکتی (2سال اوّل)، دوره عملیات منطقی عینی (تا 12سالگی)، دوره عملیات منطق صوری یا دوره تفکّر انتزاعی.
سومین دوره تحوّل شناختی در آستانه نوجوانی آغاز و در اوایل جوانی تکمیل میشود. بنابراین، یکی از ویژگیهای جوان از نظر شناختی این است که دارای تفکّر انتزاعی است و از نظر ذهنی، به حداکثر کارایی هوشی میرسد. در این دوره، گرایش جوانان به «فلسفه زندگی» آنان را به سوی مسائل اخلاقی، سیاسی و مذهبی سوق میدهد و جوانان تلاش میکنند هویّت مذهبی خود را شکل دهند. اما به دلایل گوناگونی ممکن است در این هویّتیابی مذهبی، با بحران مواجه شوند و نتوانند هویّت مذهبی خود را خوب شکل دهند و دچار نوعی سردرگمی و در نهایت، بیرغبتی و گریز از دین شوند. یکی از علل این بحران ناهمخوانی سطح شناختی جوان با سطح معارف دینی است که به او ارائه میشوند. جوان به خاطر توانمندیهای ذهنی، دین تقلیدی را برنمیتابد و همه آن باورهای دینی که از دوران کودکی به صورت تقلیدی از خانواده و دیگران به او القا شدهاند به کناری مینهد و میخواهد دینی بپذیرد که متناسب با سطح تفکّر او باشد. اما از یک سو، بسیاری از اوقات آنچه به عنوان دین به او عرضه میشود برای او قانعکننده نیست، و از سوی دیگر، در برخی موارد نیز جوان میخواهد همه آموزههای دینی، اعم از احکام و عقاید را با خطکش عقل خود بسنجد و فکر میکند اگر آموزههای دینی در قالبهای فکری او بگنجند صحیح هستند، وگرنه درست نیستند و باید کنار گذاشته شوند. همه این عوامل دست به دست هم میدهند و موجب میشوند هویّت دینی جوان به خوبی شکل نگیرد و جوان دچار یک بحرانشناختی نسبت به آموزههای دینی شود و نجات خود را از این بحران، در گریز از دین بداند.
قرآن نیز به این حقیقت اشاره میکند و گرایش به کفر و بیایمانی را ناشی از جهل و ضعف معرفتی انسانها میداند. حضرت نوح(علیهالسلام) با صراحت، یکی از عوامل بیایمانی قوم خود را جهل و یا عدم معرفت صحیح به آموزههای دینی معرفی میکند و در اینباره، به قوم خود میفرماید: (... ولکنّی اَراکُم قوما تجهلون.) (هود: 29) در روایات نیز به این معنا اشاره شده است.
حضرت علی(علیهالسلام) درباره علت کفر میفرماید: «لو اَنّ العباد حین جهلوا وقفوا، لم یَکفُروا و لم یَضلّوا»؛ اگر افراد هنگام برخورد با مسائلی که نمیدانند، درنگ میکردند و عجولانه تصمیم نمیگرفتند، کفر نمیورزید و گمراه نمیشدند. 1 بنابراین یکی از علل روانشناختی دینگریزی در همه انسانها، به ویژه جوانان، ضعف معرفتی و عدم دستیابی به هویّت دینی است.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علی بابا ( چهارشنبه 89/1/4 :: ساعت 7:15 صبح )
انسان به منزله عامل بحثی تطبیقی درباره نقش پیش فرض ها در روانشناسی
نظریه های علمی بر بستر پیشفرضهای دانشمند می رویند. اجزای مختلف نظریه ها همچون مفاهیم و مدلها به نحوی با پیشفرضها متناسب و سازگارند. در مقاله حاضر، پیشفرض «انسان به منزله عامل» که بر اساس منابع اسلامی می توان آن را مبنای تحقیق در روانشناسی قرار داد، مورد بررسی تطبیقی با نظریه عاملی اسکینر قرار گرفته است. کوشیده ایم این نکته را به اثبات برسانیم که عمل در نظریه اسکینر، مبتنی بر پیشفرضهای معینی است و محصور در حدود اقتضای این پیشفرضهاست. علّت گرایی و مشاهده گرایی حدود پیشفرضهای اسکینر را تشکیل می دهند. عمل در دیدگاه اسلامی، با استناد به مبانی معرفتی، میلی و ارادی، تصویری متفاوت به دست می دهد، که اگر به منزله پیشفرض تحقیقهای روانشناختی قرار گیرد، نتایجی متفاوت به بار خواهد آورد.
تکوین نظریه ها در ذهن دانشمندان، امری خلق الساعه نیست؛ بلکه همواره در بستر ذهنی معیّنی صورت می پذیرد. از این رو، میان نظریه یک دانشمند و زمینه ذهنی وی، تناسب و تلائم قابل توجهی وجود دارد. زمینه های ذهنی یا پیشفرضها نه تنها امکان فهم عمیقتر نظریه ها را فراهم می آورند، بلکه از یک جهت، فقر و غنای نظریه ها را نیز باید در آنها جستجو کرد. در نوشته حاضر، بر آنیم تا به بررسی تطبیقی نقش پیشفرضها در قلمرو روانشناسی بپردازیم. این مقایسه و تطبیق، میان پیشفرضهایی است که می توان از منابع اسلامی برای بررسیهای روانشناختی فراهم آورد، با پیشفرضهایی که در دو رویکرد مهم روانشناختی، یعنی رفتارگرایی اسکینر و شناخت گراییپیاژه جلوه گرشده اند. در آنچه ذیلاً می آید، نخست تعریف و تصوری از نقش پیشفرضهای علمی به دست خواهیم داد، سپس بر اساس انسانشناسی اسلامی، اشاره ای کوتاه به پیشفرضهای مناسب برای بررسیهای روانشناختی خواهیم نمود، و آنگاه به بررسی تطبیقی آن با آنچه در دو نظریه مذکور آمده خواهیم پرداخت.
نقش پیشفرضهای علمی
یک نظریه بر پیشفرضهای مختلفی تکیه دارد که دوری و نزدیکی آنها به نظریه مزبور متفاوت است. برخی از پیشفرضها به منزله لایه های زیرساز نظریه اند که در عین حال که تأثیر آنها بر نظریه برقرار است؛ اما این تأثیر، مستقیم و بیواسطه نیست و از این رو ممکن است به طور محسوس در پیکر نظریه ملاحظه نشود. پیشفرضهای مربوط به واقعیت جهان و انسان از این نوعند که گاه آنها را پیشفرضهای فلسفی می نامند. برخی دیگر از پیشفرضها که خود به نحوی بر این پیشفرضهای بنیادی استوارند، به پیکر اصلی نظریه نزدیکترند. مراد از نزدیکی آن است که تأثیر آنها در پیکر نظریه، مستقیم تر و محسوستر است. تناسب و سازگاری این دسته از پیشفرضها با مفاهیمی که در نظریه به کار گرفته می شوند، با تمثیلهایی که در نظریه مورد استفاده قرار می گیرند، و با مسائل و فرضیه هایی که به منزله راه حلهایی برای این مسائل عرضه می شوند، چشمگیر و قابل توجه است.
مارگارت ماسترمن1 (1970) در صورت بندی مشهوری که نسبت به الگوهای علمی2 در دیدگاه کوهن مطرح کرده، بر آن است که برای رفع ابهام از مفهوم الگوی علمی در دیدگاه وی، می توان گفت کوهن سه معنا برای الگو در نظر داشته است. ماسترمن این سه معنا را به این ترتیب نامگذاری می کند: الگوهای متافیزیکی، الگوهای جامعه شناختی و الگوهای ساختاری.3 الگو به معنای متافیزیکی، با نظر پردازیهای متافیزیکی سر و کار دارد یا با طریقه جدیدی از نگریستن به اشیا. الگو به معنای جامعه شناختی به عادات علمی4 ناظر است که توسط اجتماعی از دانشمندان در مواجهه موفق با مسائل تشکیل شده است و به فعالیتهای دانشمندان مبتدی شکل خواهد داد. الگو به معنای ساختاری، به منزله چارچوبی است که حل مسأله را برای ما ممکن می گرداند و به عبارت دیگر، ابزارهای مناسب برای این کار را در اختیار ما قرار می دهد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علی بابا ( چهارشنبه 89/1/4 :: ساعت 7:15 صبح )
ظهور عواطف انسانی 1
[مقدّمه]
مشاهده نوزادان تازه متولد شده، نشان می دهد که رفتار عاطفی نسبتاً اندکی در آنها وجود دارد. آنها گریه می کنند; هنگام درد، تنهایی یا نیاز به غذا و مراقبت، پریشان به نظر می رسند. آنها نگاهی مهربان دارند و در عالم خود به اشیا و اطرافیان خیره می شوند. آنها ظاهراً به صدا گوش می دهند، به اشیا می نگرند و به تأثیرات قلقلک پاسخ می دهند. به علاوه، به نظر می رسد آنها عواطف مثبتی مانند شادی، و رضایت مندی را (از خود) بروز می دهند. وقتی تغذیه آنها موقتاً قطع می شود یا تغییر می کند، دست و پا می زنند، لبخند می زنند و احساس رضایت می کنند. اگرچه از نظر نشستن، خوابیدن و حتی چهره، حالت های زیادی از خود بروز می دهند، (اما) مجموعه عواطف غیر وابسته ای که آنها به نمایش می گذارند نسبتاً اندک است. با این وجود، در طول ماه ها و در حقیقت، تا پایان سه سالگی، همین کودکان عواطف فراوانی را ابراز می کنند و در واقع، بعضی ها عقیده دارند که تا این سن، می توان گفت تمام عواطف بزرگ سالی در آنها به وجود آمده است. (لوئیس، 1992) در طول سه سال، بروز و میزان عواطف انسانی از کم به زیاد تغییر کرده است. برای درک این رشد سریع، ضروری است موضوعاتی را که به بیان دقیق رشد عواطف کمک خواهد کرد، مورد توجه قرار دهیم. اولین موضوع تحت عنوان «مکان شناسی 3 ویژگی های عاطفی» مطرح است. در درون این بحث، رشد خصیصه های مذکور مورد ملاحظه قرار گرفته است. سرانجام به توالی رشدی در طول این سه سال از زندگی نیز توجه شده است.
مکان شناسی عاطفه
برای بحث درباره موضوعات رو به رشد، شامل تحقیق در زمینه عاطفه، آنچه حایز اهمیت است اینکه ابتدا روشن شود منظور ما از واژه «عاطفه» 4 چیست. واژه عاطفه مانند واژه «شناخت» به دسته ای از محرک ها، رفتارها، حالات و تجربیات اشاره دارد. اگر ما بین این خصیصه های عاطفه فرق نگذاریم، تحقیق در زمینه آنها و رشد آنها با مشکل مواجه می شود. برای نمونه، زجونک (Zajonc, 1982) ثابت کرد که عواطف می توانند بدون شناخت ها رخ دهند، در حالی که لازارس ( Lazarus,1982) ثابت کرد که عواطف مستلزم شناخت اند. همان گونه که خواهیم دید، هر یک از این دو، سیمای متفاوتی از زندگی عاطفی را بیان کرده اند. به همین سبب، هر یک توانسته به دیدگاهی کاملا متضاد با دیگری دست یابد، بدون اینکه استدلال مربوط به خود را به خطر اندازد. دلیل این امر کاملا ساده است: آن گونه که خواهیم دید، زجونک از عواطف به عنوان حالت ها، بحث می کرد، در حالی که لازارس به عنوان تجربه. به عبارت دیگر، زجونک عاطفه را حالت می پنداشت، در حالی که لازارس آن را تجربه می انگاشت.
محرک های عاطفی
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علی بابا ( چهارشنبه 89/1/4 :: ساعت 7:15 صبح )
رفع مسمومیت :
در کودکان اوتیسم و طیف اوتیستیک این سموم در کل سیستمهای شان ذخیره شده است بعلت بیماری metal-metaboli sm آنها بطور ژنتیک قادر نیستند بخوبی رفع مسمومیت کنند که این امر باعث مشکلات نرو لوژیک و گوارشی می گردد . بسیاری با این موضوع که زمانیکه مواد شیمیایی و فلزات سنگین را خارج می کنید از بدن و بیو شیمی کودک متوازن و بالانس می گردد سایرکادر درمانی راحت تر با کودک کار می کنند . chelating agent ترکیبی شیمیایی است که از طریق اتصال یونهای فلزی باعث تشکیل کمپلکسهایی می گردد و در درمان مسمومیت فلزی مورد استفاده قرار می گردد. APA -WHO بعنوان ناتوانی رشدی تکاملی که ناشی از یک بیماری ( عارضه ) در سیستم عصبی مرکزی می باشد . که از طریق صدمه و نقص در تعاملات اجتماعی و روابط ارتباطی و علایق و تصورات و فعالیتها تشخیص داده می گردد. اوتیسم خود را قبل از سه سالگی آشکار می کند . اوتیسم و سایر PDD ها در ردیف اختلالات تکاملی عصبی در نظر گرفته می شوند .
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علی بابا ( چهارشنبه 89/1/4 :: ساعت 7:15 صبح )
انجمن جهانی کودک در خود مانده نشانه های زیر را برای اتیسم ذکر می کند :
وجود اختلالاتی در روابط اجتماعی و مهارتهای زبانی .
وجود کنشهای غیر طبیعی به هر یک از حواس پنجگانه یا مجموعه ای از آنها .
عدم وجود یا تاخیر در مهارتهای گفتار و زبان اگر چه ممکن است در برخی از جنبه های خاص تواناییهایی وجود داشته با شد .
شیوه های غیر طبیعی بر خورد با اشیا و بر قراری ارتباط با افراد .
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علی بابا ( چهارشنبه 89/1/4 :: ساعت 7:15 صبح )
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.